علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

بهشت من تویی

خداحافظ پوشك

اين پست بيشتر شبيه يه رويا هستش كه به واقعيت تبديل شده :) جمعه هفته گذشته استارت پوشك گيري رو زديم دو روز اول تقريبا موفقيتي در مار نبود روز سوم تا شب خوب بود و اخر شب باز خطا داشتي... و بطرز فوق العاده روز چهارم كاملا درست پيش رفتي و از روز پنجم خودت گفتي دستشويي داري!!!!! باورم نميشه، خدايا ازت ممنونم خيلي اين كار برام سخت بود ولي تو خيلي اسونش كردي اينم توصيه من به دوستاني كه ميخوان براي اينكار اقدام كنن سه ماه قبلم يه بار اين كارو شروع كردم و بي نتيجه بود،وقتي موفق ميشين كه بچتون از خيس شدن شلوارش تعجب كنه و بهتون بگه وگرنه بيخيالش بشين،علي از روز اولم ميرفت پشت مبل جيش ميكرد(اين يعني ميفهميد كه نبايد جلوي چشم من باشه و در ادامه شلوا...
23 آذر 1392

تلاش برای گرفتن پوشک!

دو روزه که روزارو کلا بی پوشک هستی میبرمت دستشویی البته هر نیم ساعت گاهیم میگی ندارم ولی اصولا اعتمادی بهت نیست کلی شلوارتو ابیاری کردی البته من اصلا دعوات نکردم چون خودت خیلی بدت میاد :) من راضیم از روند کار همینکه دیگه هر بار نیم ساعت واینمیسی و سریع دستشویی میکنی عالیههههههههههه البته برای شماره 2 هنوز سختته و یکم میترسی ولی اونم بالاخره یاد میگیری راستش خیلی خسته هستم :( تنهایی دارم اینکارو میکنم و پدرت اصلاااااا کمک نمیکنه نه در این مورد نه تو کار خونه ولی من دارم همه تلاشمو میکنم اخه گل من میگن که هرچی بچه بزرکتر شه زودتر میذاره کنار ولی شما هر روز لجباز تر داری میشی و وقتی یه روالی بشه عادتت بسختی میشه ترکت داد! و دل...
17 آذر 1392

تولد دوسالگی

راستش بیشتر از یکماه از تولدت گذشته باید بگم این تاخیر بخاطر بی حوصلگی خودم بوده :( تولدت رو 10 ابان گرفتیم .همه چی خوب بود غیر  از تو !!! همش نق زدی و گریه کردی و از شلوغی خسته بودی چون مهمونامون از ناهار بودن تا بعد از ظهر خلاصه من خیلی خسته شدم و اخر شب یادم افتاد یه عکس باهات ننداختم که خیلی ناراحت شدم دوتا کیک خریده بودیم یکیم برای دخترداییت که تولدش 10 روز قبل شماس عکسارو در ادامه ببینید گرچه خیلی نیست کادوهم از طرف خانواده من یه دوچرخه. دو دست لباس خیلی ناز و 100 ت پول گرفتی پدرت صندلی ماشین برات خرید منم بردمت اسباب بازی فروشی یه ماشین بزرگ خریدم که عاشقشی مبارکت باشه عزیز دلم ...
17 آذر 1392

در استانه دو سالگی...

به همین زودی داره میشه دوسال که تو عزیز دلم همراه مایی! بودنت باعث شادیه.وقتی با زبون شیرینت حرف میزنی وقتی منو سفت میبوسی وقتی هر روز دنیای اطرافتو بیشترو بیشتر کشف میکنی .... همه اینها منو وادار میکنه تا خدارو شکر کنم! نمیدونم چکار خوبی کردم که تو پاداشش بودی ؟:) هنوز 12 روز تا تولدت مونده.روز عید غدیر مصادف شده با 2 ابان منم هرچی با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتونم از خیر تولد بگذرم گرچه خیلی هم مفصل نیست خانواده من و پدرت هستن و امیدوارم همه چی به خوبی برگذار شه اینم عکست که خودم گرفتم و گیفت روز تولدته برای مهمونامون همه دنیای منی! ...
20 مهر 1392

پروژه پوشک گیری 2

خب دیروز بعد ازینکه پوشکت کردم با پدرت رفتی بیرون اومدی من دوباره پوشکتو در اوردم کاری نکردی دوباره پوشکت کردم و بهت گفتم نذار جوجوهای رو شورتت خیس شن خوشبختانه گوش دادی ساعت 11 بردمت دستشویی هم جیش کردی هم پی پی ! من کلی خوشحال شدم داشتم میمردم از ذوق دیگه بعدش پوشکت کردمو بیخیال شدم تا صبح.... صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن بردمت دستشویی بعد 10 دقیقه یگم جیش کردی و پاشدی! صبحانه خوردی اومدم ببرمت دستشویی نیومدی و به فاصله چند دقیقه تا مچ شلوارت خیس بود :( باز شستمت البته همش گریه میکردی و مقاومت لباستو تنت کردم بعد 10 دقیقه دیدم پی پی کردی اینبار دیگه داشت گریه ام میگرفت ..... مگه میومدی بشورمت؟؟؟اخرش دعوات کردم توام ناراحت ...
13 شهريور 1392

پروژه پوشک گیری 1

تصمیم گرفتم شروع کنم به اموزشت برای رفتن به دستشویی راستشو بگمممممممم؟؟؟؟ امروز فاجعه بود همش خودتو خیس کردی و همه لباسات و شورتات خیسن غیر یکبار بعد از خوابت همش تو لباست خرابکاری کردی با اینکه تند تند میبرمت ولی هیچ کاری نمیکنی!! دعوات نمیکنم ولی سر اینکه نمیای بشورمت خیلی ازم انرژی گرفته میشه واقعا کار سختیه البته دوبار اخر که خیس کردی خودت اومدی بشورمت همینم خودش خوبه چون صبح اصلا از خیسی لباست ابراز ناراحتیم نمیکردی دوستان از تجربه هاتون بگین بهم و برام دعا کنین تا یک هفته ادامه میدم و هر روزم گزارش میدماگر هیچ پیشرفتی در کار نبود تعطیلش میکنم تا اردیبهشت که دو سالو نیمه میشه   ...
12 شهريور 1392

اولین دستمزد :)

اومدم بگم دیروز برای اولین بار به عنوان عکاس به یه عروسی فامیلی رفتم! راستش خیلی سخت بود چون فامیل بودیم همش توی رودروایسی ازم کار کشیدن منم جیک نزدم!!!!! خلاصههههه خیلی خسته شدم و برای عکاسی سالن 100 ت بهم دادن. میدونم کمه ولی خیلی بمن چسبید اولین باریه که بابت زحمت خودم حقوق میگیرم ..... برام دعا کنید دوستای گلم که خدا به کارم وسعت بده و به چشمو دستم ذوق و سلیقه و اینکه تحت هیچ شرایطی به علی صدمه ای وارد نشه چون دیروز خیلی اذیت شده بود :( خیلی التماس دعا
1 شهريور 1392

من یا تو؟!

من دقیقا نمیدانم این منم که در تلاشم برای تربیت تو یا تویی که ندانسته در تک تک حرکاتت من را تربیت میکنی؟ گاهی وقتا از نگاه معصومت هزار درس میگیرم.... حس میکنم پاکی تو را هزار بار اگر مشق کنم باز هم یاد نمیگیرم! همیشه پاک بمان نگذار در پیچ و خم این روزگار اینهمه بی الایش بودنت مورد گزندی قرار بگیرد پ.ن:وقتی دیشب در مراسم احیا با شروع روضه چشمات پر از اشک شد !فهمیدم تو بدون گفتن من عاشقی.......... و این برای من افتخار است
8 مرداد 1392