نوپای کوچک من
باورم نمیشه در عرض 6 هفته از یه شیرخوار که برای نشستن باید پشتش رو پر میکردیم به یک کودک نوپا
تبدیل شدی که دائم باید مراقبش بود تا صدمه ای به خودش نزنه!!!
بی کمک میشینی.چهار دستو پا میری.با کمک میز و مبل می ایستی و راه میری گاهیم برای چند ثانیه
دستتو ول میکنی و می ایستی....خلاصه حسابی شیرین و شیطون شدی
ماما و بابا میگی و کاملا منظورت با من و پدرته :)
خوابت کم شده و غذا خوردنت خیلی بهتر از گذشته
کلی غذاهای جدید میخوری مثل املت!کته.انواع میوه.بستنی.حلیم حلوا و انواع حبوبات و خیلی چیزای دیگه
دیروز صبح دستتو به میز گرفتی که بلند شی دستت در رفت و پوستت کنده شد و کلی خون اومد :(
عصرشم باباجونی پیشت بود و من تو اشپزخونه مشغول کار بودم هی دیدم صدای تق و پوق میاد ولی
اهمیت ندادم فکر کردم بابا جونی حواسش هست که جیغ زدی اومدم دیدم شیشه میز تلفنو انداختی
زمین و شکسته (واقعا وحشتناک بود انقدر لبه های شیشه تیز بود که خدا میدونه!!!فقط خود خدا رحم
کرد که شیشه روی دست و پات نیفتاده بود )و بابا جونم خوابیده بود
خلاصه بلندت کردم اوردممت تو اشپزخونه اب بهت بدم دیدم دستتو با شیشه بریدی البته خیلی سطحی
بود دیگه پاشدم صدقه برات گذاشتم کنار و ایت الکرسی خوندمو از خدا خواستم همیشه محافظت باشه
چند تا عکس میذارم برای یادگاری
راستی توی چکاپ نه ماهگیت 8600 وزنت
73 سانت قدت و 44.5 دور سرت بود
دوستت دارم