علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

بهشت من تویی

اب بازی!

امروز رفتیم توی حیاط خلوتمون گفتم علی اب بازی کنه بلکه این وسط دستشوییم بکنه !!! خب میخوام کم کم بفهمه وقتی میگم بریم دستشویی منظورم چیه ولی از اونجا کلا پسر من کنترل ادرارش حرف نداره بعد از یک ساعت اب بازی لطف کرد و ............... خلاصه خوش گذشت پسری خیلی خوشحال بودددددد و یه کار جالبم میکرد :) انگشتشو میکرد تو شلنگ بعد ازونور اب میزد بیرون ریسه میرفت از خنده ...
23 تير 1392

21 ماهه شیرین من

امروز قلبم لرزید وقتی که پدرت در حال رانندگی بود و تو از پشت سر بهش گوشزد کردی: -حسین! یواش!! یک لحظه جا خوردم ...فکر کردم کی انقدر بزرگ شدی و من نفهمیدم؟ کی انقدر مفهوم هر کلمه ای رو درک کردی؟؟ به خودم میبالم برای داشتنت و خدارو هزار بار شاکرم این روزها با توام کاری جز تو ندارم .هر روز حرف های جدیدتری رو یاد میگیری و سرعتت عالیه جمله دو و سه کلمه ای زیاد میگی و سوال هم میپرسی -بیدار شدی؟ -مامان پاشو -چیکار کردی؟ -سالاد بریزم و............... خیلی چیزای دیگه جمله هایین که به سرعت در حال یاد گیریشون هستی هفته پیش مشهد بودیم خوش گذشت تو عالی بودی و توی حرم هم فقط بازی میکردی الانم که ماه رمضونه .روزه میگیرم خداروشکر اذی...
23 تير 1392

اپ!

سلام به همه دوستای مهربون باید ببخشید من دیگه نیومدم بگم که ما همون روز مرخص شدیم و علی ازمایش روز بعدش تقریبا خوب بود حالا باید دوباره ازمایشش تکرار شه تا ببینیم سطح هموگلوبینش در چه حدیه؟ بهرحال ممنون از این همه توجه و محبتتون از خودمون بگم براتون...... علی خیلی حرفای جدید میزنه کلی خوشمزه و شیطون شده همچنان شبها دیر میخوابه و گاهی تو خواب گریه میکنه و خیلی از روزها کله صبح بیدار میشه در مجموع بچه خوشخوابی نیست . غذاهم معمولا به اندازه میخوره مگه اینکه مشکلی باشه شبها تو اتاق خودش رو تشک میخوابه!خوشحالیم رفتیم تخت خریدیم ولی این اقا انقد وول میخوره که از رو تخت میفته در نتیجه رو زمین میخوابونمش خودم کنکور دادم قبول شدم ...
6 تير 1392

روزهای سخت مادرانه.....

وقتی هفته پیش راهی تهران شدیم نمیدونستم سوغات این سفر پر از دیدار و تفریح این باشه،جمعه خونه دایی من علی اکبرم کلی باقالی پلو خورد و چقدرم دوست داشت غافل از ازینکه پسرک من مثل عموش دچار حساسیت فاویسم هست و ما بی اطلاعیم. از شنبه شب غذا نمیخوردی روز یکشنبه هم کمی خوردی و تب داشتی و روز دوشنبه اصلا غذا نخوردی و تبت اصلا پایین نمیومد و ادرارت هم قرمز شده بود ،نزدیکهای غروب بود که رنگت زرد شد .......خواست خدا بود که مامان جون اومد خونمونو گفت این بچه خیلی زرد شده ببرینش دکتر چیزی نباشه یه وقت و ما سریعا اومدیم به تنها بیمارستان کودکان قم . دکتر سریعا تشخیص فاویسم داد و دستور بستری ،ازت خون گرفتن انژیوکت بهت زدن و سرم که کلیه هات شستشوو داده ش...
15 خرداد 1392

عکس نوروز 92

خانواده ما تو راه رفتن به شمال علی اکبر در حاال دیدن ابشار پره سر علی اکبر تو راه برگشت از مشهد اینم جیگر عمه همسفر خوشگلم رهای عزیزمممممممم که دلمم براش همش تنگه!!!! بخورمت درسته عمه جونییییی ...
22 ارديبهشت 1392

شیر خوردن بسه!!!

بلههههههههههههه بالاخره بعد از 18 ماه و دو هفته من یه روز و نیم شیر نخوردم مامانمم که دیگه خیلی خسته شده بود تصمیم گرفت دیگه منو از شیر بگیره البته ناگفته نماند منم تا میتونستم مامانو گاز میگرفتم یعنی یه وقتایی جای دندونم چال میشد رو پوست مامان بیچاره ام خب اینم مزید بر علت شد که مامانی تصمیمشو بگیرهههههه و منم چون خیلی اقا هستمممم اصلا بهونه نگرفتم و واقعا اذیت نکردم خدارو شکر که علی راحت راحت و بی دردسر از شیر رفت البته من سه ماه پیش از شیر شب گرفتمش اینم کلی از وابستگیش کم کرد کلا پیشنهاد میکنم دو مرحله ای بچه رو از شیر بگیرین هم بچه اذیت نمیشه هم خودتون جالبه که این سه روزه علی خیلی خیلی خوب غذا میخوره و بعد از ظهرا 2 س...
16 ارديبهشت 1392

با کلی تاخیر سال نو مبارک!

بالاخره حوصله کردم اپ کنم سال 92 هم رسید عید به نسبت خوبی داشتیم رفتیم شمال و مشهد البته من خیلی خسته شدم چون شرایط مناسب نبود و دسته جمعی رفته بودیم خلاصه من همش با علی درگیر بودم و خیلی باهاش بداخلاقی کردم:( واقعا خدا منو ببخشه دوشنبه رفتیم واکسن زدی به دلایلی تهران بودیم و رفتیم انیستیتو پاستور و بابایی هم باهامون بود یعنی اگر نبود من عمراااا اگه میتونستم علی رو بگیرم انقدر وول خورد و جیغ زد تا شبشم نشسته بود و نق میزد از فرداشم حالش خوب بود شکر خداااا خبر دیگه ای نیست جز اینکه کابل دوربین نیست تا من عکس بذارم از علی!!!!
4 ارديبهشت 1392

شیر شب خداحافظ!!

بالاخره علی کوچولوی ما شیر شب رو کنار گذاشت و مام تونستیم بعد 16 ماه تا صبح بخوابیم! خیلی خیلی پیشرفت علی تو حرف زدن خوبه و احتمالا تا دوسالگی کاملا حرف بزنه ای پد باز حرفه ای هم هست :) نمیذاره بنویسم برم پیشش!!!!
16 اسفند 1391